بسم الله الرحمن الرحیم برای خودم و بعضی از وب نویسان بلوچستان
این نویسنده ها بر حسب شور جوانی شاید و باز هم شاید دچار نادانی جوانی هستند.بعضی وقتها آن حس جوانی و خواندن بعضی از کتب آنها را دچارتوهم خود برتر بینی علمی کرده است می خواهند نظریات متفاوت از عموم جامعه ارائه دهند و این را برای خود یک برتری تلقی می کنند. متاسفانه جسارت را به حدی می رسانند به گمان خود زیرپوستی حرفهای ضد دینی را مطرح می کنند و نقایص عقلی خود را با ایجاد شبهه در مسلمات دینی پوشش می دهند و از نوشته هایشان بر می آید کمترین مطالعه را در مورد دین دارند .و با کمال تاسف برای خود و هم ردیف خود صفت روشنفکر و اندیشمند را مثل نقل و نبات هدیه می کنند و این تاریک اندیشی خود را توجیه می کنند ..............به راستی شیطان گناه انسان را زیباه جلوه می دهد .آقایان و خانم های محترم مرز انتقاد سازنده را از تخریب بشناسید.دین و دیانت آن ماه تابانی است از غیل و غال ما زمینیان از حرکت خود باز نمی ایستد .هنر این است ما قطره ها خود را به دریای بی کران اسلام ،قران و سنت حضرت رسول (ص) غلطان ،خزان ؛و شتابان برسانیم تا ان شاءالله مرواریدهای گرانبها شوییم .نه اینکه در طول مسیر گرفتار طوفانها و رودها و جوهای کوچک شویم و از اتصال به دریا باز بمانیم ......راه سخت است و دشوار ....به خودمان رحم کنیم زیر چراغ هدایت قرآن تاریکیهای جسمی و روحی خود روشن کنیم از این چراغ فاصله نگیریم زندگی بدون این چراغ حرکت کردن در کوچه تنگ و تاریک و پر از چاه و چاله است .باز هم مجبورم خاطرات بد دهه چهل و پنجاه را یاآور شوم که عده ایی با ساده اندیشی وارد گرداب توده گری شدند و ذهنیت عوام و خیلی از علما را از درس و دانشگاه مکدر کردند که به فضل خدا و وقوع انقلاب آن ذهنیت از بین رفت حال جامعه ما دیگر نه پذیرای افکار ضد دین را دارد و نه به فضل خداوند اجازه رشد افکار انحطاطی را می دهد.پس اسلام صدر و ذیلی ندارد همه برادر و برابرند در اسلام واقعی کسی احساس تنگی جا و منصب و منیت نمی کند اگر ایمان واقعی داشته باشیم نکند خدای نکرده عقده شخصی در ما ایجاد شود و احساس مشهور شدن در ما ایجاد شود حال با این پندار که ما حرف تازه می زنیم از عوام و غیره بهتریم با ایجاد شبهه درآموزه های دین در خود احساس فرد و یا افراد ایده لوگ داشته باشیم با این فریب نفس و شیطان مبارزه کنیم در پایان فکر نمی کردم در جامعه اسلامی روزی مجبور باشم در دفاع از دین مطلبی بنویسم اگرچه خود را کوچکتراز آن می دانم مدافع دین باشم .خدایا چنان نگاهی ده نه خود را ببینیم و نه رضایت نفس را آنچه که رضایت درگاه بزرگ شماست آن کنیم و آن ببینیم