نوشته بودم که در این پست سعی دارم بپردازم به نوشته آقای طوقی. بنابر سنت رازگو بلوچ نوشته آقای طوقی را با رنگ سیاه و جواب خودم را با رنگ قرمز می آورم.: طوقی: بر حسب وقت و اتفاق به وبلاگهای بلوچستان سر می زنم .همه در یک نکته اشتراک نظر دارند و آن (توسعه)است هر کسی به فراخور علاقه و محور مطالعاتیش حرفهایی برای گفتن دارند و ذهنیات خود را بر صفحات وب می ریزند در این بین بعضی با حرکت لاک پشتی خود را پشت مشکل عدم توسعه یافتگی پنهان کرده اند و حرفهای از جنس دگر اندیشی می زنند که ممکن است عوامل مختلفی در این بین دخیل باشد.
مرز ارتباط: بله درد استان ما توسعه نیافتگی است که در فقر ، بیکاری ، اعتیاد و سایر آسیب های اجتماعی بروز و ظهور پیدا کرده است. واکثر وب نویسان بلوچ بالخصوص اینجانب بیشتر تمرکزم براین مساله است. منظورتان را از حرکت لاک پشتی نمی دانم و این که خود را پشت توسعه نیافتگی پنهان کرده اند و حرفهای دگر اندیشانه می زنند خود حکایتی دارد عجیب از ستیز با اندیشه در جامعه ایرانی. باید مثل من بیندیشی ، باید تفسیری را که من از دین دارم بپذیری ، شک و تردید که آغاز کاوش علمی است را بر نمی تابند. در بحث کارآفرینی ، خلاقیت و نوآوری آغاز راه یک کارآفرین است. خیلی برایم سوال بود که چرا کارآفرینی در استان پا نمی گیرد و چرا ما نتوانستیم کارآفرینان بزرگی داشته باشیم در کنار عوامل مختلفی که مطرح هستند خلاقیت کشی و نوآوری ستیزی که ریشه در فرهنگ دینی ما دارد و هر اندیشه نویی را « بدعت » تلقی می کند ؛ به عنوان یکی از عوامل مهم در موانع کارآفرینی مطرح است. دگر اندیشی و متفاوت فکر کردن اگر در مسیر توسعه باشد ، نشانه بدی برای جامعه نیست و بنظرم آغاز ساختن است و نه تخریب.
طوقی:این نویسنده ها بر حسب شور جوانی شاید و باز هم شاید دچار نادانی جوانی هستند.بعضی وقتها آن حس جوانی و خواندن بعضی از کتب آنها را دچارتوهم خود برتر بینی علمی کرده است می خواهند نظریات متفاوت از عموم جامعه ارائه دهند و این را برای خود یک برتری تلقی می کنند. متاسفانه جسارت را به حدی می رسانند به گمان خود زیرپوستی حرفهای ضد دینی را مطرح می کنند و نقایص عقلی خود را با ایجاد شبهه در مسلمات دینی پوشش می دهند و از نوشته هایشان بر می آید کمترین مطالعه را در مورد دین دارند .
مرز ارتباط:شور جوانی و نادانی جوانی !! بله ! شور جوانی و دغدغه و دردی که که در وجود خیلی از این وب نویسان که مورد تفقد جنابعالی قرار گرفته اند آنها را واداشته که از این تریبون حرف بزنند ، اما طوقی عزیز ! « نادانی جوانی» حرف غیر بهداشتی است که از شما و شخصیت شما بدور است. تا جاییکه من از وب نویسان مورد خطاب شماآگاهی دارم ، آنها اهل مطالعه اند . چندی قبل بحث داشتیم با دوستی که معتقد بود هر کتابی را نباید خواند . این دوست مذهبی ما معتقد بود که این کتابها ریشه های تردید را در دلها می کارد . عرض کردم یعنی آنقدر استدلال های ما ضعیف است که از اندیشه های دیگر می ترسیم !! اگر اندیشه از زیربناهای قوی فلسفی و علمی برخوردار باشد دیگر ترس معنا ندارد. . توهم و خودبرتر بینی !! آقای طوقی کمی با خودمان صادق باشیم آیا ادبیات شما از یک موضع بالا به مساله نگاه نمی کند. خود برتر بینی شما چطور قابل توجیه است؟ متاسفانه بدلیل خیلی از مسائل یک خود برتر بینی شدیدی در بین خیلی از مذهبیون مشاهده می شود . این خود برتر بینی باعث شده است که خیلی از افراد صاحب اندیشه دیگر را اصلا" داخل آدم حساب نکنند!!! توهم از توهم زیاد حرف نزنیم. که خود حکایت عجیب و غریبی دارد. نظریات متفاوت ! نه اینجور است . آقای طوقی طرح اندیشه متفاوت جسارت نیست و ضمن اینکه تا حالا حرفهای ضد دینی ندیدم طرح شود . از طرف دیگر باید به آزادی بیان و عرضه همه اندیشه ها احترام بگذاریم. اگر این اندیشه با عقایدمان جور نمی آید تخطئه و کوبیدن راهش نیست.
طوقی: و با کمال تاسف برای خود و هم ردیف خود صفت روشنفکر و اندیشمند را مثل نقل و نبات هدیه می کنند و این تاریک اندیشی خود را توجیه می کنند .
مرز ارتباط: آن چیزی که شما از آن صحبت می کنید بحث های روشنفکری بلوچ است که ماههای قبل در وبلاگهای مورد بحث شما به آن پرداخته شده است . آقای طوقی ! کسی که صاحب فکر و اندیشه ای باشد و دغدغه اجتماع و مردمانش را داشته باشد و برای بهبود وضعیت جامعه اش تلاش کند روشنفکر است. حالا اگر این مطلب را برای کسی بکار رفته است ، به احتمال زیاد با این تعریف سازگار بوده است. راستی شما را چه بنامیم؟؟؟
طوقی:به راستی شیطان گناه انسان را زیباه جلوه می دهد .آقایان و خانم های محترم مرز انتقاد سازنده را از تخریب بشناسید.
مرز ارتباط: مفهوم شیطان خیلی تعریف دارد بنابراین از آن رد می شویم. اما خیلی خوب شد که از انتقاد از نوع سازنده اش بحث کردید. آقای طوقی بنظر شما وقت آن نرسیده است که نقد از درون را بیاوریم در ماشین مذهبی استان. معتقدم ساختار مذهبی استان بدلیل شرایط سیاسی و حاکمیت فقهای شیعه ، حاشیه امنی پیدا کرده است. تا حالا هر انتقادی که از این ساختار بعمل می آمده را با حربه « جاکمیت سوء استفاده می کند» در نطفه خفه می کرده است. دیگر کار از انشاء الله و ماشائالله و مصلحت گذشته است و این ماشین عریض و طویل که خط تولید پر محصولی هم دارد ، تک صدایی را پیشه اش ساخته و آسیب های مهمی در درونش بوجود آمده است این جریان باز به نوعی در دام تمامیت خواهی افتاده است و در تمام شئون دخالت می کند. بنابراین باید به نقد از این جریان پرداخت البته از نوع سازنده اش.
طوقی:دین و دیانت آن ماه تابانی است از غیل و غال ما زمینیان از حرکت خود باز نمی ایستد .هنر این است ما قطره ها خود را به دریای بی کران اسلام ،قران و سنت حضرت رسول (ص) غلطان ،خزان ؛و شتابان برسانیم تا ان شاءالله مرواریدهای گرانبها شوییم .نه اینکه در طول مسیر گرفتار طوفانها و رودها و جوهای کوچک شویم و از اتصال به دریا باز بمانیم ......راه سخت است و دشوار ....به خودمان رحم کنیم زیر چراغ هدایت قرآن تاریکیهای جسمی و روحی خود روشن کنیم از این چراغ فاصله نگیریم زندگی بدون این چراغ حرکت کردن در کوچه تنگ و تاریک و پر از چاه و چاله است .
مرز ارتباط: ارشادات خوبی است.
طوقی: باز هم مجبورم خاطرات بد دهه چهل و پنجاه را یاآور شوم که عده ایی با ساده اندیشی وارد گرداب توده گری شدند و ذهنیت عوام و خیلی از علما را از درس و دانشگاه مکدر کردند که به فضل خدا و وقوع انقلاب آن ذهنیت از بین رفت حال جامعه ما دیگر نه پذیرای افکار ضد دین را دارد و نه به فضل خداوند اجازه رشد افکار انحطاطی را می دهد
مرز ارتباط: قیاس وبلاگ نویسان با مارکسیستها درست نیست. ضمن اینکه باید گفت با وجود ایراد و انتقادات فراوانی که بر مارکس و کسانیکه در سنت مارکس کار می کنند؛ وارد است اما هنوز این بنیان فکری در علوم انسانی حضور دارد. البته شرایط آن زمانم هم شرایط خاصی بوده است که با الان قابل مقایسه نیست . ضمن اینکه وبلاگ نویسان مورد اشاره شما که کافر نیستند!!!اگر نقد و انتقاد انحطاط است پس زنجیر بگیر و ببند تان را آماده کنید!!
طوقی:پس اسلام صدر و ذیلی ندارد همه برادر و برابرند در اسلام واقعی کسی احساس تنگی جا و منصب و منیت نمی کند اگر ایمان واقعی داشته باشیم نکند خدای نکرده عقده شخصی در ما ایجاد شود و احساس مشهور شدن در ما ایجاد شود حال با این پندار که ما حرف تازه می زنیم از عوام و غیره بهتریم با ایجاد شبهه درآموزه های دین در خود احساس فرد و یا افراد ایده لوگ داشته باشیم با این فریب نفس و شیطان مبارزه کنیم در پایان فکر نمی کردم در جامعه اسلامی روزی مجبور باشم در دفاع از دین مطلبی بنویسم اگرچه خود را کوچکتراز آن می دانم مدافع دین باشم .خدایا چنان نگاهی ده نه خود را ببینیم و نه رضایت نفس را آنچه که رضایت درگاه بزرگ شماست آن کنیم و آن ببینیم
مرز ارتباط: نادان شدیم به عقده ای بودن هم متهممان کردی!!! باشد هر چه از دوست رسد نکوست!!طوقی عزیز! اگر طالب شهرت بودیم مثل خیلی ها الان وضعیتی بهتر از این داشتیم. دغدغه تان در مورد دین قابل ستایش است ، اما با این حرفها دین باوری را از دل خیلی ها پرواز می دهید. بهتر است به گونه ای دیگر حرف بزنید و عمل کنید.
آقای طوقی ، ببخشید قصد جسارت نداریم . موفق باشید.