1- تروريسم ریشه در عمق تاريخ دارد و توسل به خشونت براي پيشبرد اهداف سياسي، مذهبي و ايدئولوژيك همواره به عنوان يك تفكر از قدیم الایام مطرح بوده و گروههاي مختلف از آن استفاده برده اند. هم در تاريخ قديم و هم معاصر ايران و جهان نمونه هاي سياري از آن را مي توان يافت. تروريسم به عنوان يك ابزار يا شيوه عمل با این سخن معروف ماکیاولی « که هدف ابزار رسیدن به هدف را توجیه می کند » مورد استفاده بسياري از گروههاي با تفكرات مختلف و دولتها قرار گرفته است. اما اوج تروريسم در يك سازمان جهاني و مخوف بنام « القاعده » و حملات مرگبار یازدهم سپتامبر آمریکا خود را نشان داد. سازماني كه حوادث خونبارزيادي را در سطح جهان و منطقه رقم زده است. از دل اين سازمان، گروههاي تروريستي مختلفي متولد شده اند كه هر چند در ماهيت تفكر با هم متفاوت هستند اما در يك سنت سلفي و جهادي مشتركند. القاعده و سازمانهاي زير مجموعه اش كه اخيرا" كشورهاي منطقه از جمله عراق، عربستان، يمن و از همه مهمتر كشور درگير جنگ داخلي يعني سوريه را محل تاخت و تاز خود قرار داده اند در تحليل حاضر مهم است چرا كه در تحليل واقعه تروريستي سراوان رد پاي آنها را مي بينيم.
2- اگر تروریسم را استفاده خشونت برای رسیدن به اهداف سیاسی و ایدئولوژیک تعریف کنیم ؛ تاريخ تروريسم در استان سيستان و بلوچستان نيز به گذشته هاي دور بر مي گردد. اما در تاريخ معاصر، بعد از حضور دولت مدرن رضا خان و سركوب عشاير نمودهاي عيني آن قابل مشاهده است . بعد از استقلال پاكستان از هند و حمله دولت پاكستان به «كلات» مقر دولت محلي بلوچستان در سال 1955 ميلادي و منضم شدن ايالت بلوچستان به پاكستان، برخي از گروههاي قومي در مبارزه شان با دولت فدرال پاكستان به خشونت متوسل شدند. كه اين انديشه هاي وا خواهانه قومي هر از چند گاهي در بلوچستان غربي ايران نيز خود را نشان مي داد. از جمله حركتهاي واگرايانه قومي كه در اواخر دهه 50 ( بعد از انقلاب 57 ايران) و دهه 60 خورشيدي از شيوه هاي ترور براي اهدافشان استفاده كردند. اما بعد از گذشت دو دهه از انقلاب مجددا" گروههاي تروريستي جديدي البته با تفكر و مشي متفاوتي ظهور پيدا كردند. اين گروهها بيشتر مذهبي بودند و متاثر از گروههاي تروريستي مذهبي نظير القاعده بودند. هر چند در سال 1373 گروهي تروريستي بنام «حركت اسلامي ايران» توسط عبدالمنعم . الف ، عبدالباسط الف و شيخ خالد - از طراحان واقعه يازده سپتامبر - پايه ريزي شد، اما اين گروه فعاليتهاي زيادي در ايران نداشت. سپاه صحابه پاكستان ديگر گروه تروريستي بود كه بخشي از بدنه اش از ناراضيان ايراني تشكيل شده بود اما هر چند ماهيت ضد شيعي و ضد ايراني داشته و دارد، با اينحال بيشترين عملياتهاي تروريستي اش عليه منافع ايران و شيعيان در خاك پاكستان متمركز بود و نه در ايران. اما بطور مشخص از سال1384، گروه تروريستي «جندالله» توسط عبدالمجيد ريگي معروف به عبدالمالك ريگي پايه گذاري شد. اين گروه در پنج سال فعاليتش كه با دستگيري و اعدام عبدالمالك ريگي تشكيلات اوليه اش دچار انشعاباتي شد، باعث كشته و زخمي شدن بيش از 500 نفر در كشور شد. بعد از مرگ عبدالمالك ريگي انشعابات جديدي در اين گروه اتفاق افتاد. حركت انصار ايران، جيش العدل و تشكيلات تروريستي بنام سپاه صحابه كه با سپاه صحابه پاكستان متفاوت است، از دل تشكيلات جندالله سر بر آوردند. در ميان اين گروهها جيش العدل- كه طي يك بيانيه رسمي واقعه خونين سراوان را پذيرفت مسير متفاوتي يافته است- كه در تبار شناسي اين گروهها بسيار مهم است. گروههاي تروريستي فعال در استان سيستان و بلوچستان هر چند از حمايت- هاي مادي وغيرمادي ديگر گروههاي تروريستي فعال در منطقه حمايتهاي لجستيكي و اطلاعاتي دريافت مي كردند، اما پيوندهاي قوي اي نداشتند. كه به نظر مي رسد بعد از جنگ داخلي سوريه و تنازعات بين قدرتهاي منطقه اي و بين المللي گروه جيش العدل پيوندي گسترده و نامباركي با زير شاخه هاي القاعده و از همه مهمتر با جبهه النصرت شام (سوريه) - تروريسم فعال در منطقه - يافته است. تحليلگران نسبت به اين پيوندهاي تشكيلاني و آنچه كه در بيانيه اخير اين گروه آمده است را براي منافع ايران و مناطق سني نشين كشور خطرناك ارزيابي ميكنند.
3- این بيانيه و بیانیه های قبلی سازمان تروريستي جيش العدل كه با رهبري شخصي با نام مستعار «صلاح الدين فاروقي» صادر می شود ، جدا از اينكه عامليت وقایع و از جمله واقعه خونين سراوان را پذيرفته حاوي نكات ديگري بود كه هم در شناخت و درك اين واقعه مهم است و هم در مبارزه اصولي با تروريسم فعال در كشورمان. در اين بيانيه مستقيما" بر حملات تروريستي به جمهوري اسلامي ايران در خاك اين كشور نه عليه منافع اش در شاخه هايش در لبنان، سوريه و يمن اشاره و از استانهاي : سيستان و بلوچستان و كردستان به عنوان مدخلهاي ورودي ياد شده است.
مطالعه ساختار، چگونگي كنش و عملكرد گروه جيش العدل نشان مي دهد كه اين گروه كه از جندالله منشعب شده است ماهيتي تكفيري و به شدت مذهبي يافته است. اين گروه سلفي با برداشت خاصي كه از جهاد دارد با توجيهي مذهبي مبادرت به عملياتهاي تروريستي مي نمايد. ساختار تشكيلاتي و شيوه عمل آن به سبك گروههاي خشونتگراي عربي است و چنانكه پيش از اين بيان شد با تروريسم بين الملي و در راس آن با القاعده و اقمار آن پيوند خورده و احتمالا" از حمايتهاي مالي ، اطلاعاتي و رسانه اي سرويسهاي اطلاعاتي كشورهاي مخالف و رقيب با ايران نيز بهره مي برد .
4- اما چرا در بيانيه جيش العدل از استان هاي سيستان و بلوچستان و كردستان به «مناطق ضربه» به جمهوري اسلامي ايران ياد شده است ؟
دو استان سيستان و بلوچستان و كردستان ، محل استقرار دو قوم بلوچ و كرد مي باشد . اقوامي عمدتا" سني مذهب كه داراي عقبه هاي سرزميني و فرهنگي در كشورهاي همسايه ايران هستند. روند 200 سال مديريت بر اقوام نشان داده است كه بدلايل متعدد اين دو استان همواره در كانون توجه مديريت كلان كشور و قدرتهاي منطقه اي بوده اند. سياستهاي حكومت ها و دولت ها در مديريت تعارضها و تنشهاي اين مناطق بسيار تعيين كننده بوده است. بررسيها نشان مي دهد كه تعارضات در تمايزات ريشه دارد. هروقت مديريت كلان توانسته است، اين تمايزات زباني ، فرهنگي ، مذهبي و اقليمي را بهتر درك كند ، و برنامه ريزي و سياستگزاري متناسب، اعتماد بر انگيز قابل احترامي وضع و اجرا كند توانسته است بر تعارضات اين كانونهاي بحران زا غلبه كند و بالعكس هر وقت هم كه برمبناي خود محوري ، محق بودن خود ، متمركز عمل كرده و اصل تكثر را بر نتابيده و حق حيات اجتماعي و سياسي را براي همه اقليت ها در اجراي قانون و عمل نديده با حركتهاي واگرايانه روبرو شده که همبستگی ملی را خدشه دار نموده است . حركتهايي كه همواره مورد طمع قدرتهاي منطقه اي و بين المللي بوده اند .
در انتها :
گروه های تروريستي فعال در كشور از جمله جيش العدل با درك برخي از نارضايتي هاي داخلي در دو استان سيستان و بلوچستان و كردستان، برنامه هاي گسترده و خونيني را تدارك ديده اند. برنامه هايي كه اگر با پاسخ احساسي و عكس العملي مسئولان رو برو شوند، كاري كه در اعدام شتابزده 16 زنداني در زاهدان اتفاق افتاد- كه بازتاب منفي بين المللي يافته است- ، نه تنها روند حركتي آنها را متوقف نخواهد كرد بلكه با يارگيري كه از اين دست اقدامات و سياستهاي كلي تر خواهند كرد، با حمايتها و پشتيباني گروههاي تروريستي منطقه ، مبادرت به حركتهاي اينچنيني در آينده خواهند نمود. ضمن اينكه چنانكه در پاراگراف اول ذكر كردم گروه جبش العدل از القاعده و گروههاي معارض سوري نظير: « جبهه النصرت » و... تغذيه مي شود كه مي طلبد دولت آقاي دكتر روحاني با اتخاذ سياستهاي مناسب منطقه اي و ديپلماسي از جنس « تنش زدايي » راه هرگونه يارگيري و تاثير و تاثر گروههاي معارض را ببندد. از طرف ديگر در سياست داخلي دولت جديد هم بايد عملا" راه مشاركت اقليت ها از از جمله اقليتهاي قومي و مذهبي كرد و بلوچ را در مديريت كلان كشور هموار كند و نسبت به حقوق قانوني آنها بر اساس قوانين مصرح حساس و پيگير باشد. مسلما" اگر به مشاركت بالا و راي بيش از 70 درصدي مردم استان سيستان و بلوچستان پاسخي در خور و مثبت داده نشود ، آن چيزي كه حاكم خواهد شد ياس و نا اميدي است. كه اين ياس و ناميدي دريچه ورود گروه های تروريستي است. ضمن اينكه مقابله با چنين تفكرات خطرناكي علاوه بر حاكميت، وظيفه همه جامعه است. معتقدم مذهب در استان سيستان و بلوچستان بيش از حد منطقي ، تورم يافته است و به افراط گرايي و بنيادگرايي منجر شده است آنچنانكه بر بسياري از شئون و حيات اجتماعي استان سايه نامباركش را افكنده است. اين تورم خارج از قاعده و افراط گرايي مذهبي عكس العملي، نتيجه عوامل بيشماري است است كه درحوصله اين ياداشت نيست، بنابراين اولين رسالت روشنفكري و نخبگان اجتماعي متعادل و متناسب كردن مذهب است.كه در اين مسير دولتها بايد پيشگام شده و حداقل در استان راهي ديگر در پيش گيرند تا تب افراط گرايي مذهبي ، که نوعی عکس العمل است ، فروكش كند. مطمئنا" با به كار بستن اين موارد و توجه به توسعه همه جانبه استان، تقويت مثبت اقتصاد نحيف استان ، سرمايه گزاري مستقيم دولتي، ايجاد اشتغال و.... خرد گرايي و رفاه عمومي گسترش يافته و راه افراط گرايي و تروريسم سد خواهد شد. همچنین فراموش نکنیم که گفتمان خشونت گرا و تروریستی عمرش بسر آمده است و در این شعار ماکیاولی که می گفت هدف وسیله را توجیه می کند تجدید نظر اساسی صورت گرفته و بیان داشته می شود که اگر اهداف مقدس و مهم هستند ایزارهای دستیابی به اهداف باید مشروع ، اخلاقی و قانونی باشند . بنابراین این گونه حرکات هیچ توجهی را در دنیا بر نمی انگیزانند به غیر از اینکه بازتاب دهنده نکات منفی برای مردم منطقه خواهند بود .